کد مطلب:278632 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

گفتار ما
برای جمع بین روایات و بهره برداری از همه آنها، همان طور كه از قسمتهایی از بعضی از روایات بر می آید، می توان گفت امر و نهی و سیره ی عملی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در اجتماع، متناسب با اوضاع و احوال مردم بود و بر اساس «انا معاشر الأنبیاء أمرنا أن نكلم الناس علی قدر عقولهم» [1] با ایشان سخن می گفت و امامان معصوم علیهم السلام نیز طبق همین سیره عمل می فرمودند و همان طور كه از حدیث دوازدهم این فصل فهمیده می شود آنها مامور نبودند كه آن گونه كه حضرت حجت علیه السلام عمل می فرماید، عمل كنند و ما نیز در عصر غیبت ماموریم كه به آنچه از ظواهر كتاب و سنت به ما رسیده و فقها برایمان روشن كرده اند عمل نماییم.

و از آنجا كه عقل مردم در دوره ی غیبت، به بالاترین مرتبه ی كمال خودش می رسد



[ صفحه 204]



ناگزیر وقت آن است كه احكام فطری الهی در حد كامل اجرا شود و عباراتی مثل «شما از روشن بینان هستید، یا روشنبینان شما» در روایت چهارم و «فهمشان بالا می گیرد» در روایت نوزدهم، بر همین مطلب دلالت دارند. و البته این بدان معنی نیست كه حضرت حجت علیه السلام به غیر از سیره ی پیامبر اكرم علیه السلام عمل می نماید و جمله ی «آنچه در دوره ی آرامش و صلح زمان غیبت رایج بوده باطل می كند» كه در روایت دوم آمد و نیز جمله ی «مردم را به عدل دعوت می كند» در همان روایت، و جملاتی از این قبیل، بر این دلالت می كنند كه آن حضرت، عدل را در بالاترین مرتبه اش اجرا می فرماید.

حكم عدل، حكمی است كه بی تردید، با واقع امر و حقیقت و باطن هستی، موافق است، و واقع امر، همان موافقت با فطرت الهی انسان است كه خداوند عزوجل فرموده است: (فطرت الله التی فطر الناس علیها، لا تبدیل لخلق الله، ذلك الدین القیم و لكن أكثر الناس لا یعلمون) [2] .

با این بیان مختصر معنی عبارات احادیث روشن می شود كه از جمله ی آنهاست:

الف - «به امری غیر از امر سابق قیام می كند» در حدیث اول

ب- «دین نو و تازه ای برایتان می آورد.» در حدیث چهارم

ج- «امر نو و حكم جدید» در حدیث پنجم

د- «همه ی، كتاب خدا را برای او تأویل می كنند و با استدلال به آن، در برابر امام می ایستند.» در حدیث ششم

ه- «به علم خودش حكم می كند» در روایت یازدهم

و- «به حكم خدا، حكم می كند»در روایت پانزدهم

ز- «به سیره ی پیامبر رفتار نمی كند» در حدیث چهارم از فصل دوم

روایت بیست و دوم بهترین دلیل برای بیانی است كه ذكر شد، زیرا این روایت گواه بر این مطلب است كه برای هیچیك از پیامبران گذشته، راه نشر علوم فطری كه



[ صفحه 205]



در سینه هایشان بود باز نشد، زیرا مردم قابلیت نداشتند و شرایط مناسب نبود، اما در زمان حضرت حجت علیه السلام، چون مردم در درجات بالای كمال فكری و عقلی هستند، آن حضرت می تواند علوم فكری را منتشر كرده و عدل و دادی را كه بر بشر آن علوم مترتب می شود اقامه كند.

اما علت خراب شدن بعضی از مساجد به دست آن حضرت، این است كه در دین اسلام، مسجد محل عبادت خالصانه و خضوع و خشوع و در برابر خداوند و به مقتضای فطرت انسانی، زانو زدن در برابر قدرت لا یزال احدی است، بنابراین اگر مسجد از نظر شكل ساختمان و ویژگیهای دیگرش به صورتی در آید كه از مكان چنین عبادتی خارج شود، امام علیه السلام آن را ویران می كند و بر پایه ای كه حق و شایسته ی آن است آن را می سازد، و البته این مطلب تنها یك احتمال است، و روایت شانزدهم، شاهد صحت آن است، و نیز ممكن است علت خراب كردن مسجد، بنا نشدن آن بر اصل تقوی باشد، چرا كه طبق آیه شریفه قرآن (لمسجد أسس علی التقوی من أول یوم أحق أن تقوم فیه) [3] برای حضور مسلمانان و اقامه ی نماز، شایسته تر است و یا احتمال دیگر این است كه با توجه به آیه ی (ما كان للمشركین أن یعمروا مساجد الله شاهدین علی أنفسهم بالكفر...انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الآخر) [4] مسجد برخلاف رضای پروردگار به دست كفار و مشركین ساخته و آباد شده است در حالی كه چنین حقی نداشته اند، و فقط مؤمنان به خدا باید متصدی ساختن و آباد كردن مساجد باشند. [5] .



[ صفحه 206]




[1] سفينةالبحار، ج 2، ص 214، ماده عقل.

[2] روم: 33- فطرت الهي كه خداوند، مردم را بر آن آفريده و هيچ تبديلي در خلقت خدا راه ندارد، دين محكم و استوار همين است، اما بيشتر مردم از درك آن دورند.

[3] توبه: 108- مسجدي كه از روز نخست بر تقوا بنا شده باشد براي حضور مسلمانان و اقامه ي نماز، شايسته تر است.

[4] توبه، 17 و 18- مؤمنان را نرسد كه در حالي كه خود گواه كفر خويشند مساجد را آباد كنند...آباداني مساجد منحصرا از آن كساني است كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند.

[5] اين احتمال نيز وجود دارد كه مقصود از تخريب مساجد، مساجد ملعونه باشد، اين مساجد در سفينةالبحار باب مسجد نام برده شده اند. به خصوص كه در خبر عيسي بن هاشم از سالم از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه چهار تا از اين مساجد ملعونه در كوفه به شكرانه ي و شاد باش كشته شدن امام حسين عليه السلام تجديد بنا شده اند. ترجمه ي خصال صدوق، باب خصلتهاي چهارگانه - مترجم.